مدح و شهادت امام جعفر صادق علیهالسلام
نـبـودم تا نـمـایم اسـتـماع مـنـبـر او را ولی با قالَ صادق درک کردم محضر اورا حدیثش هر کسی بشنفت قطعاً کِی تواند گفت؟ ننوشید است قدر جرعهای از ساغر او را نمازش اول وقت است هرآنکس به گوش جان شنید از واعـظ هیئت کـلام آخـر او را قسم بر دین پیغمبر که جا دارد خدا محشر اگر یکجا ببخشد شیعـیان جعـفـر او را اگر از عشق سرمستیم زیر دِین او هستیم که از او گریه کن گشتیم جدّ اطهر او را زمان از انِّ لِقتلِ الحسینش اشک میریزد بنازم مکتب درس حسینی پرور او را فلک ای داد ای بیداد با چه شرح باید داد مصیباتی که آوردند مردم بر سر او را مگر نه عین قرآن بود و شیخ اهل ایمان بود چرا از زهر سوزاندند جسم لاغر اورا یقیناً رو به اللهش شکایت میبرد آهش ز هیزمها که سوزاندند دیوار و در او را ز بسکه آه دلکش داشت مفضل نیز پرسش داشت پس از آتش زدن تا دید چشمان تر او را گلستان گشت آتش بر پسر اما سوال اینجاست همین آتش چرا سوزاند جسم مادر اورا؟ سر او بیعمامه بود در وقت هجوم اما نبرّیدند شکر حق به تیغ کین سر او را تنش را گر چه آزردند کِی از بعد او بردند لباس دست باف مادر و انگـشتر او را نوامیسش نهان بودند یعنی در امان بودند کجا بردند با رخت اسیری خواهر او را تمام عمر میبارید و چشمش پُر زِ انجم بود که زینب در میان چشمهای هیز مردم بود |